نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

هُو میکنند مرا که زمین خورده ام حسین


هُو میکنند مرا که زمین خورده ام حسین

با من بگو که آبرویت برده ام حسین ؟؟؟؟


سوگند به موی مادرمان فاطمه نشد

شرمنده ام که آب نیاورده ام حسین


از ضربه ی عمود نشستم زپا  ببین

مجروح تیغ گشتم و آزرده ام حسین


هرکس که داشت در دل خود بغض مادرت

با چکمه اش لگد زده بر گُرده ام حسین


لطفی کن و مرا به سوی خیمه ها مبر

خجلت زده ز غنچه ی پژمرده ام حسین


این مشک پاره پاره ی من میدهد گواه

این لحظه های آخری افسرده ام حسین


جان میدهم به پای تو اما به هلهله

هُو میکنند مرا که زمین خورده ام حسین 


علیرضا خاکساری

ای ارباب مظلومم


بشکند آقا دهانم باز گفتم بی هوا

تا ابوالفضل رفت هرکس پیش زینب شیر شد


چون زبان روضه ام وا شد ببخش آقای من

بعد تو سهم رقیه نیزه و شمشیر شد


من نمیدانم  چه آمد بر سرش آن نصف روز

عمه ی سادات هم از زندگانی سیر شد  


بود خالی جای تو در کوچه های شهر شام

با کتک با سنگ و نی از خواهرت تقدیر شد






حسرت کرببلا یک عمر مانده بر دلم

آن قَدَر امضا نکردی خاکسارت پیر شد



برگرفته از یاحبیب الباکین


روا بُود که بمیرد ز داغ تو محسن


ز خـــاطـــرم نـــرود لـحـظــه هـــای آخـر تـو 

حـسـیــن قتـلـگـهـت زد شــرر به مــادر تـو

 

ز جـای خـیــز و صـدایــم کـن ای عـزیـز دلـم

 میـان ایـن هـمـه نـیـزه کجــاسـت پیـکـر تـو

 

دویـده ام کـه سـرت را ببـوسـم ای گـل من

و لی بگـو چـه کنـم شد به نیـزه ها سـر تـو

 

زمــان آن شــده بـــا نــالــه  ای بـــرادر مـن 

لـبــان خـویـــش گــذارم به روی حـنـجـر تـو

 

به دور جسـم تـو نـامحـرمـی نـمـی بـیـنــم  

گــرفـتـــه انــد در آغـــوش جـسـم پـرپـر تـو

  

نـگـاه کــن کـه بـه نــامـوس تـو نـظــر دارنـد 

میـان ایـن هـمـه نـامحـرم اسـت خواهــر تـو

 

غریب گشته ام و چشم ها به سمت من است 

 کــجـــاســـت  غــیـــرت سـقــا و آب آور تـو

 

عــدو کـشـیـــد بـه آتــش خـیـــام آل تــو را 

بـه فـکـــر غــارت مـعـجـــر بُـود ز دخـتــر تـو

 

صـلاح نیـسـت کـه حـالا بـه قتـلگــه بـاشـم 

درون خیمـه امـامــم کـه هسـت مضطــر تـو

 

میـان شعلـه گـرفـتــار گشـت و  مـن بـایــد  

کــنــم شــتـــاب بــــرای عـلـی دیـگـــر تـو

 

روا بُـــود کــه بـمــیــــرد ز داغ تـو مـحـسـن

چــرا کـه زیـنـب تـو روضـه خــوانــد از بـر تـو


برگرفته از سایت آوای سوخته

نام شعر : لحظه های آخر تو

یا لیتنا معک


وقتی میان بزم عزای تو می رسم

حس می کنم به عرش خدای تو می رسم

 

در این دهه که لطف تو چندین برابر است

حتماً به اوج کوه عطای تو می رسم

 

شکر خدا که هر شب ماه محرّمت

بر کاروان اهل بکای تو می رسم

 

بی اختیار چشمه ی چشمم روان شود

وقتی به هر فراز دعای تو می رسم

 

با گریه ی برای تو پر در می آورم

پرواز می کنم به هوای تو می رسم

 

رحمت به مادرم که مرا نوکر تو کرد

با شیر پاک او به لقای تو می رسم

 

شکر خدا که بر سر این سفره ی عزا

هر وقت می رسم به غذای تو می رسم

 

با خواندن مداوم «یا لیتنا معک»

من هم به رتبه ی شهدای تو می رسم

 

با این امید زنده ام آقا .... بدون شک

یک روز من به کرب و بلای تو می رسم


برگرفته از وبلاگ شور و شعور

نام شعر : یک روز میرسم