پشت در شیرازه ام پاشیده شد
صورتم بر خشت ها ساییده شد
پیچک آتش به دور پیکرم
بوسه میزد بر ضریح معجرم
منشا آتش دروغ و حیله بود
شعله گردم تنگ تر از پیله بود
پشت در دشمن حبابم را گرفت
با فشار در گلابم را گرفت
غنچه یاسم شبیه شمع شد
پشت در از هرم آتش جمع شد
ناله هایم تا ثریا پر گرفت
اشک چشمم رنگ خاکستر گرفت
ناله ام پیچید در هفت آسمان
یا ابا صالح کجایی؟ الامان
میخ در از هرم آتش تشنه شد
در دگردیسی شعله دشنه شد
گفتمش ای میخ باشد بی وفا
مادر سر نیزه های کربلا
پایه ریز فتنه قوم هوس
آلت دست سنان بن انس
از زلال خون من ساغر زدی
یک نفس تا جرعه آخر زدی
رفته رفته پلک هایم بسته شد
میخ در از باده نوشی خسته شد
گفتم او را الوداع با اشک و آه
وعده دیدار ما در قتلگاه
سلام ممنون که سرزدید
سلام خیلی ممنون بابت پست های جدید وزیبا - خیلی خوشحال شدم بخاطر دوباره بروز شدنتون -(مدتی نبودین) . موفق باشین.در سایه حق ، یاعلی.
سلام
از وبت خوشم اومد
مایلم باهاتون تبادل لینک کنم
اگه دوس داشتید من را با نام "حلیة المتقین" لینک کنید و خبر دهید با چه نامی لینکتون کنم