برگ سبز درخت یاسینیم

 برگ سبز درخت یاسینیم

دست پرورده های آمینیم

وقف این آسمان شش گوشه

وقف این بارگاه دیرینیم

در محرم به جوش می آییم

خم میخانه های رنگینیم

اشک ما از حسین می جوشد

جاری از چشمه های شیرینیم

تآخر عمر روضه می گیریم

ما گداهای عاقبت بینیم

روضه اش را بهشت می خوانیم

خوشه از این بهشت می چینیم

اینکه  فرموده:« کشته اشک است »

بخدا، زیر دِین سنگینیم

ما هنوزم میان ظرف آب

عکس یک شیرخواره می بینیم

غبار فرش عزا و گدای زهرایم

غبار فرش عزا و گدای زهرایم
همیشه سایه نشین عطای زهرایم
به فاطمیه قسم رزق ما ز سفره ی اوست
که فاطمی ام و تحت لوای زهرایم
صفای مجلس او را به خلد نفروشم
جلا گرفته ی بزم عزای زهرایم
مریض عشق ،طبیب و دوا نمیخواهد
شفاگرفته ی دارالشفای زهرایم
به درگهی که همه انبیا پناه برند
دلم خوش است که گویم گدای زهرایم
به بوی فاطمه شهر مدینه زنده بود
کنار قبر نبی در هوای زهرایم
صفا و شور محرم ز فاطمیه بود
اگر محرمی ام از دعای زهرایم
همیشه نغمه و شعر و شعارم این باشد
غبار کوی علی ، خاک پای زهرایم

شعرفاطمیه شهادت حضرت زهرا روضه باز شعر شهادت شعر کوچه لعنت الله عمر پیشواز فاطمیه

در سینه ی پر رازم بی فاطمه می میرم

در سینه ی پر رازم
بی فاطمه می میرم
دارم غم بیمارم
بی فاطمه می میرم
می سوزم و می سازم
بی فاطمه می میرم
از غصه ی دلدارم
بی فاطمه می میرم
چون آه دل سردم
بی فاطمه می میرم
غمدیده و پر دردم
بی فاطمه می میرم
می نالم و می گردم
بی فاطمه می میرم
در بستر بیمارم
بی فاطمه می میرم
رویش شده چون لاله
بی فاطمه می میرم
بر ماه رخش هاله
بی فاطمه می میرم
در زیر لبش ناله
بی فاطمه می میرم
آرد گل گلزارم
بی فاطمه می میرم
او گوشه ی کاشانه
بی فاطمه می میرم
می سوزد و این خانه
بی فاطمه می میرم
گردیده چو غمخانه
بی فاطمه می میرم
من شمع شب تارم
بی فاطمه می میرم
زینب شده پروانه
بی فاطمه می میرم
بر شعله ی جانانه
بی فاطمه می میرم
با اشک غریبانه
بی فاطمه می میرم
شد یار وفادارم
بی فاطمه می میرم
با هر نفسی یارم
بی فاطمه می میرم
از سینه ی بیمارم
بی فاطمه می میرم
خون می چکد و دارم
بی فاطمه می میرم
غم در دل خونبارم
بی فاطمه می میرم
یاد در و دیوارم
بی فاطمه می میرم
این گونه دعا دارم
بی فاطمه می میرم
در خانه بمان یارم
بی فاطمه می میرم
من جان به تو بسپارم
بی فاطمه می میرم
بر گونه رود شرمم
بی فاطمه می میرم
اشک آید و چون زمزم
بی فاطمه می میرم
گل چشمه تری دارم
بی فاطمه می میرم
محزون غم یارش
بی فاطمه می میرم
از غربت دلدارش
بی فاطمه می میرم
کنج دل غمخوارش
بی فاطمه می میرم
خون جگری دارم
بی فاطمه می میرم
کی می رود از یادم
بی فاطمه می میرم
آمد چو به امدادم
بی فاطمه می میرم
افتاد و من افتادم
بی فاطمه می میرم
از زندگیم سیرم
بی فاطمه می میرم
او کرده زمین گیرم
بی فاطمه می میرم
بی فاطمه می میرم
بی فاطمه می میرم
منبع : گلشن احمدی ، ص  48، نوشته ذبیح الله احمدی گورجی ، چاپ توحید ، نوبت پنجاهم پاییز 1389 ، جلد دوم ، انتشارات بوستان احمدی

پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی

پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه می روی چرا شبانه می روی

قرار من، شکیب من، مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی

حیات جان، امید دل، علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن، ز تازیانه می روی

کبوتر شکسته پر، مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود، ز آشیانه می روی

چهار طفل خونجگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی

الا به رخ نشانه ات مگر، شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی

فتاده بر دلم  شرر، که تو در این دل سحر
ز همسرت غریب تر، برون ز خانه می روی

همای بی ترانه ام، چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود، پر از نشانه می روی
 

پخش و دانلود این ابیات با نوای حاج حسن خلج

نکته ای از شعر :

پرستو پرنده ایست که تمام بدنش کبود است ...ای مادر

خلج فاطمیه جدید روضه خلج فاطمیه دانلود نوحه فاطمیه خلج جدید نوای خلج سبک روضه خوانی روضه حضرت زهرا روضه مادر خلج کامل سایت حسن خلج