نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

یاامیرالمومنین(ع)



شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی

کمی ز غربت خود را برای من گفتی

 

چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی

چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی

 

چقدر حرف دلت را به چاه میبردی

چقدر درد و دلت را به خویشتن گفتی

 

دم غروب سلامی به همسرت دادی

گمان کنم که به زهرا ز آمدن گفتی

 

دلت گرفت پدر یاد مادر افتادی

ز شعله های در و از لگد زدن گفتی

 

یتیم ها که برای تو شیر آوردند

ز بی وفایی این کوفیان به من گفتی

 

تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال

ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی

 

سحر به رسم سفارش کنار عباست

فقط حسین حسین و حسن حسن گفتی

 

نوشت بر کفنت جوشنی حسین غریب

تو از وصیت زهرا و پیرهن گفتی

 

ز کشتن نوه هایت ز کشتن پسرت

ز قتلگاه و بدن های بی کفن گفتی

 

یا علی مددی مولا



مست تولا ی توام یا علی

خاک کف پای توام یا علی

 

ای لب لعل تو مسیحای من

وی سخنت با عث احیای من

 

روشنی دیده بینای من

نیست کسی غیر تو مولای من

 

یا علی و یا علی و یا علی

 

رسول گرامی اسلام فرمودند:

ایها الناس ایهالناس ایهالناس

اگر روزی همه اهل زمین از یک راه و علی علیه السلام به تنهائی از یک راه رفتند شما به دنبال علی علیه السلام بروید نه به تنهائی علی بنگرید و نه به کثرت جمعیت  زیرا که راه علی علیه السلام حق است .

حق با علی علیه السلام است و علی علیه السلام با حق است .

 

یا علی


نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند

 

قسم به ذات کبریا، ز یُمن مرتضى کند

 

خدا چو هست رهنمون ، مگر دگر چرا و چون

 

که او کند هر آنچه را که حکمت ، اقتضا کند

 

ز قدرت یداللّهى ، کسى ندارد آگهى

 

وسیله اش بود علىّ، خدا هر آنچه را کند

 

به جنگ بدر و نهروان ، علىّ است یکّه قهرمان

 

نِگَر که دست حقّ عیان ، قتال اءشقیا کند

 

به روى دوش مصطفى ، نهد چو پاى مرتضى

 

نگر به بت شکستنش ، که در جهان صدا کند

 

به رزم خندق و اُحد، به قتل عمرو و عبدود

 

خدا بدستِ دست خود، لواى حقّ به پا کند

 

چو افضل از عبادت خلایق است ضربتش

 

علىّ تواند این عمل ، شفیع ما سوى کند

 

به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار

 

دیون جمله بندگان ، تواند او اءدا کند

 

نماز بى ولاى او عبادتى است بى وضو

 

به منکر علىّ بگو، نماز خود قضا کند

 

هر آن که نیست مایلش ، جفا نموده با دلش

 

بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند

 

علىّ است آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر

 

پى سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند

 

علىّ اءنیس عاشقان ، علىّ پناه بى کسان

 

علىّ امیرمؤ منان ، که مدح او خدا کند

 

پس از شهادت نبىّ، که را سزد به جز علىّ

 

که تا به حشر آدمى ، به کارش اقتداء کند

 

قسیم نار و جنّتش ، ترازوى محبّتش

 

که مؤ منان خویش را، ز کافران جدا کند

 

گهى به مَسند قضا، گهى به صحنه غزا

 

گهى به جاى مصطفى ، که جان خود فدا کند

 

علىّ است فرد و بى نظیر، علىّ مجیر و دستگیر

 

که نام دلگشاى او، گره ز کار وا کند

 

ز کار قهرمانیش ، پر است زندگانیش

 

نگین پادشاهیش ، به سائلى عطا کند

 

امیر کشور عرب ، ثناکنان ، دعا به لب

 

برد طعام نیمه شب ، عطا به بینوا کند

 

ز کوى شاه اولیاء، که مهر اوست کیمیا

 

کجا روى بیا بیا، که دردها دوا کند

 

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است


مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است


وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود 
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است