این قدر بین رفتن و ماندن نمان...بمان
پیرم نکن ز بار غمت ای جوان بمان
خورشید من به جانب مغرب روان مشو
قدری دگر به خاطرم ای آسمان بمان
مهمان نه بهار علی پا مکش ز باب
نیلوفر امانتی باغبان بمان
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
این قدر بین رفتن و ماندن نمان...بمان