ای روشنایی سحر فاطمیه ام
صاحب عزای خونجگر فاطمیه ام
ایام میروند به امید دیدنت
یک بار رد شو از گذر فاطمی ام
دست مرا بگیر و به دنبال خود ببر
تا با تو طی شود سفر فاطمیه ام
آقا گناه روزی چشم مرا گرفت
رزقی بده به چشم تر فاطمیه م
با خود همیشه گفته م آیا نمی شود
دیدار روی تو ثمر فاطمیه ام
وقتی شنیده ام که میایی به روضه ها
هرشب اسیر و در به در فاطمیه ام
پایان راه سینه زنیها شهادت است
ای کاش گل کند هنر فاطمیه ام
در میزنم که اذن عیادت دهی به من
با این امید پشت در فاطمیه ام
شعری دیگر در رابطه با حضرت زهرا : گلبرگ یاس را که با آتش نمی کشند
پیشواز فاطمیه تقدیم به حضرت مهدی یا زهرا
ممنون که به وبلاگم سر زدی به خاطر وبلاگت هم بهت تبریک میگم خوش حال میشم دوباره به وبلاگم سر بزنی
یا علی
بر عمر لعنت