این شعر را به اذن رقیه سروده ام
اصلا برای لعن امیه سروده ام
هر بیت شعر را به اذن نگاهتان
ابیات نه، همه آیه سروده ام
شرمنده ام که قافیه ام کربلا نشد
آخر برای عرض گلایه سروده ام
افتاده ام به پایتان چشمم به رویتان
گریان روضه ای که کنایه سروده ام
چیزی به چنته ام نبود این بارهم ببین
تنها به یک نگاه رقیه سروده ام
کربلایی ایوب شجاعی
مدح حضرت رقیه
خدای دیوانگان
شاید حسین ذات خدای جلیل نیست
اما مرا به غیر حریمش دخیل نیست
نام حسین ذکر لبان ملائک است
جزء نام او برا عبادت رحیل نیست
عرفان و زهد بسته به یک تار موی او
جزء عشق او برای عبادت سَبیل نیست
در بزم عشق دلبر یوسف وشم حسین
جزء جامه ی جنون لباسی شکیل نیست
شد واجب الوجود گرفتار جود او
اثبات عشق غیر سجودش دلیل نیست
گویند کفو خداوند در جهان مجو
آری برای دلبرم هرگز بدیل نیست
هرناز و عشق و عاشقی بازیچه دل است
عشقی به غیر عشق حسینی اصیل نیست
هم آدم و هم نوح و ابراهیم و مصطفی
گفتند با شهود حسین دین ذلیل نیست
وصف حسین در دو جهان کار کس نبود
فرمود خواهرش که بجز او جمیل نیست
کربلایی ایوب شجاعی