مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی کنم
حق می دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
علی اکبر لطیفیان
وبلاگ شما خوبه.ولی بهتر فونت و اندزه متن و هدرتون رو عوض کنید
سلام دوست عزیز ، ممنون که به وبلاگ من سر زدین و نظر لطفتو گفتین. شما هم وبلاگ مفید و خوبی دارین. من وبلاگ شما رو با عنوان نوای کربلا لینک کردم ، شما هم لطفاً وبلاگ منو با عنوان ساقی کوثر لینک کنین.
موفق باشید
یا علی مدد
التماس دعا
سلام ممنونم از لطفتون
سلام
خوبین ؟
سلام بسیار زیبا بود متشکر.
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من
(یا صاحب الزمان)
سلام واقعا شعرت حال آدم رو خرا ب میکنه
دستت درد نکنه