چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی...
ای قلم سوز لروندا اثر یوخ
آشنادن منه بیر خبر یوخ
گلدی بو جمعه ده گئچدی الله
فاطمه یوسفین دن خبر یوخ
وبلاگ زیبایی است لذت بریم
دعا می کنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند
دعا می کنم جزو یارن شوی