نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

السلام علیک یا حضرت علی اکبر علیه السلام


ناگه از دشت یک صدا آمد

ناله ای پدر بیا آمد

 

پدر آمد ولی چه آمدنی

چه کسی گفته روی پا آمد

 

پیرمردی کنار نعش جوان

باسر زانو از قفا آمد

 

روضه ات گشته شرح موت حسین

وسط هلهله نوا امد

 

آنچنان نعره زد علی ولدی

ناله اش بین که تا کجا آمد

 

دست خودرا گرفته روی سر

زینب از سوی خیمه ها آمد

 

شد حسین زنده با دم زینب

پای معجر میان تا آمد

 

با تن ریخته به چه کند

نوبت یاری عبا امد

 

شب جمعه است بس کن ای شاعر

چونکه مادر به کربلا آمد

 

هر شب جمعه کربلا غوغاست

فاطمه روضه خوان کر ب وبلاست

 

قاسم  نعمتی

برگرفته از وبلاگ شعر شاعر


شعر و جنون ،  شعر و مقتل ، شعر و غروب ، شعر و سقا 

السلام علیک یا سیدالساجدین



یعقوب کربلا چه قدر گریه میکنی

از صبح زود تا به سحر گریه میکنی

 

یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد

داری برای چند نفر گریه میکنی

 

وقتی که چشمهات می افتد به معجری

حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی

 

این طفل را به جان خودت اب داده اند

دیگر چرا میان گذر گریه میکنی

 

از صبح تا غروب فقط نیزه میزدند

داری به قتل صبر پدر گریه میکنی

 

چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده

یعقوب کربلا چقدر گریه میکنی

 

بادیدن اسیر کجا میرود دلت

بادیدن فقیر کجا میرود دلت

 

علی اکبر لطیفیان

السلام علیک یا بنت علی المرتضی

اگرچه در سفر شام رنج و صدمه کشیدم

هزار شکر شها ماندم و مزار تو دیدم

 

چگونه شرح دهم نازنین برادر زینب

تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم

 

به زیر نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و پیکان

چو یافتم بدنت مرگ خویشتن طلبیدم

 

شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت

چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم

 

ازان زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت

من آب سرد و گوارا بدون غم نچشیدم

 

گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم

گواه قامت خمگشته است و موی سپیدم

شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست


 او را خدا می خواست مه پاره ببیند

مسند نشین کنج گهواره ببیند

 

بر روی دستان پدر با کام عطشان

با روی خونین ، حنجری پاره ببیند

 

وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود

آقای عالم را چه بیچاره ببیند

 

یک عمر با زخمی که مانده روی سینه

دور حرم بانویی آواره ببیند

 

اما در آخر چون عموجانش ابالفضل

اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند

 

لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست

شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست

 

قاسم نعمتی