آن روز که پهلوی تو از کینه شکست
دل های مُحبّان تو در سینه شکست
تصویر تو را دِل علی آینه بود
اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست
بیت دیگرش :
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
دل هزاران درد دارد یک دوا آن هم تویی
صد هزاران غصه دارد یک شفا آن هم تویی
سفره ی دل را نکردم باز من بهر کسی
یک نفر با درد من هست آشنا آن هم تویی
در رکوعم در سجودم در قنوتم ای صنم
با خدای خود نمودم یک دعا آن هم تویی
دلبرا دریاب ما را در شب تلخ فراق
دل فقط یک ناله دارد یک نوا آن هم تویی
صورتم را خاک پایت میکنم همچون سگان
یک نفر باشد در عالم شاه ما آن هم تویی
با کسی کاری ندارم غیر تو ای نازنین
دل به یک دلبر نموده اکتفا آن هم تویی
گر دو چشمم باز بیند پرده های کعبه را
یک تمنا میکنم من از خدا آن هم تویی
گر شده کافر دلم از عشق چشمانت چه باک
شافعی دارد دلم روز جزا آن هم تویی