اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ وخمش فرق می کند
اینجاگدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
"صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین"
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین "همش" فرق می کند
علی زمانیان
مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم
خدا کند همه ی عمر با شما باشم
مرا رها مکن از آستانه ات آقا
رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم
اگر که فیض دعای تو شاملم گردد
زدام غفلت و بند گنه رها باشم
به انتظار فرج دست بر دعا شده ام
خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟
اگر نصیب کنی طول عمر با عزت
همیشه و همه جا خادم شما باشم
به یاد غربت ارباب دل پریشانم
خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم
دلم قرار ندارد بیا و کاری کن
که عاقبت سفری با تو کربلا باشم
من و جدایی خون خدا خدا نکند
من و ندیدن کرب و بلا خدا نکند
بدون کرب و بلا خوب نیست درد و بلا
از اینکه بی تو شوم مبتلا خدا نکند
گناه کارم و مهر تو را به دل دارم
من و محبت غیر شما خدا نکند
حسینیه همه پشت و پناه نوکر توست
به غیر محفل تو هر کجا خدا نکند
بهار زندگیم مجلس محرم توست
به جز این تکیه ها هرکجا خدا نکند
برای اشک محرم دعا کنم یک سال
من و نبودن اهل بکاء خدا نکند
تمام عمر به عشق تو زندگی کردم
که محشر از تو نباشم جدا ، خدا نکند
بهشت هم به وجود تو دلربا زیباست
بهشت بی گل روی شما خدا نکند
من گدایم ، گدای حسینم
مستحق عطای حسینم
عشق او مایه سوز و سازم
روی او قبله گاه نیازم
از غلامی او سر فرازم
چاکری بر سرای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
دل ز مهر رخش برنگیرم
هر غمش را به جان می پذیرم
این مرامم بود تا بمیرم
زنده چون با ولای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
گر چه از حد فزون شد گناهم
پور زهرا بود عذر خواهم
روز محشر مگو بی پناهم
در پنای لوای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
او کریم است و از خود نراند
هر گدایی که او را بخواند
فاش گویم که هر کس بداند
من غریق عطای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
بر سر کوی او من بپاسم
هست بر او امید و هراسم
صاحبم را نکو می شناسم
من سگ با وفای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
نور صدق و صفا دارد این دل
مهر آل عبا دارد این دل
عقده کربلا دارد این دل
عاشق کربلای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
از جوانی به پیری رسیدم
عاقبت کربلا را ندیدم
بار الها ! مکن نا امیدم
من که مدحتسرای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
تا غمش در دلم خانه دارد
این دلم حال دیوانه دارد
چشمم از اشک پیمانه دارد
روز و شب در هوای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
گریم از ماتم اکبر او
بر لب تشنه اصغر او
بی تن بی سر و بر سر او
خون جگر در عزای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
دردمندم دوا خواهم از او
حال اهل دعا خواهم از او
سینه ای با صفا خواهم از او
چون ( موید ) گدای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم
من گدایم ، گدای حسینم