داغت اگرچه بر جگر خاک میگذشت
نام تو بر مدارج
افلاک میگذشت
مثل عبور عطر گل
از کوچههای صبح
یاد تو از برابر
ادراک میگذشت
سیراب چشمهسار
خدا بودی و فرات
در حسرت لب تو
عطشناک می گذشت
زیر هجوم زخم،
نگاه جهان هنوز
محو شجاعتیست که
چالاک میگذشت
خود را بهجا
نهادم و بر پردههای اشک
دیدم که آب زخمی
و غمناک میگذشت
آنگاه از میانه
میدان به سیر عرش
سقّای عشق پاکتر
از پاک میگذشت
محمود سنجری
با دیدن این عکس یاد این بیت افتادم..........
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل