قلبم به لطف فاطمه باشد سرای تو
این خانه را خدای تو داده
برای تو
پیراهن سیاه تنم را نظاره
کن
باشد چو رنگ چادر صاحب
عزای تو
باور نمی کنم که محرم
رسیده است
این عمر ماست که می گذرد
با ولای تو
آقا دلم گرفته ببین گریه
می کنم
از دوری تو و حرم با صفای
تو
باز این چه شورش است که در
خلق عالم است
گویا که عالمی شده کرببلای
تو
مردم همه ز نای غمت ناله
می کند
ایران به اتحاد شده نینوای
تو
ارکان آسمان و زمین گریه
می کنند
از ماجرای آتشِ بر خیمه
های تو